دگرمان
داستان دگرمان از آنجایی شروع شد که دستان خود را به روی هم گشودیم و دریافتیم که میتوان سختیها را در کنار هم و دوشادوش پشت سر گذاشت. هرچه خوب و هرچه بد، امروز اینجا هستیم فراز و فرود های زیادی را از سر گذراندیم و بیمهریهای فراوان را به چشم دیدیم و تلخیهای زیادی را چشیدیم. اما راهمان را گم نکردیم و توانستیم کار هایی را انجام دهیم که تا دیروز همه میگفتند: که نمی شود، مگر شما کی هستید ؟ از شما بزرگتر ها هم نتوانستند. امروز اینجا ایستاده ایم هرچند که در اول راه خود هستیم ولی از پای نمی نشینیم و با هم قدم بر میداریم آنقدر تراش میخوریم تا انعکاس خود را در دگرمان ببینید و خواهان ما شوند که خواهان خود شوند.